جدول جو
جدول جو

معنی صید حرم - جستجوی لغت در جدول جو

صید حرم
جانوری که در سرزمین حرم و حوالی کعبه باشد و کشتن و شکار کردن آن حرام است، برای مثال دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار / و ز آنچه با دل ما کرده ای پشیمان باش (حافظ - ۵۵۲)
تصویری از صید حرم
تصویر صید حرم
فرهنگ فارسی عمید
صید حرم
(صَ / صِ دِ حَ رَ)
وحشی که در سرزمین حرم باشد کشتن و شکار کردن آن حرام است و اطلاق حرم بر زمین حوالی مکۀ معظمه کنند به این حدود اربعه: بطرف مشرق از مکه تا شش کروه و بجانب شمال دوازده کروه و بسمت مغرب هیجده کروه و بسوی جنوب بیست و چهار کروه. (غیاث اللغات) :
خون صاحبنظران ریختی ای کعبۀ حق
قتل اینان که روا داشت ؟ که صید حرمند.
سعدی.
دگر بصید حرم تیغ برمکش زنهار
وز آن که با دل ما کرده ای پشیمان باش.
حافظ.
یارب مگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزّت صیدحرم نداشت.
حافظ
لغت نامه دهخدا
صید حرم
وحشی که در سرزمین حرم باشد
تصویری از صید حرم
تصویر صید حرم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ / بِ تِ حَ رَ)
بیت الحرام:
تات ز هستی هنوز یاد بود کفر و دین
بتکده را شرط نیست بیت حرم همنشین.
خاقانی.
چند رصدگاه پیل بر ره دل داشتن
چند قدمگاه پیل بیت حرم ساختن.
خاقانی.
رجوع به بیت الحرام و کعبه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ دُلْ حَ رَ)
آنچه در سرزمین حرم شکار آن حرام است:
چون دل ببردی دین مبر هوش از سر مسکین مبر
با مهربانان کین مبر لاتقتلواصیدالحرم.
سعدی.
رجوع به صید حرم شود
لغت نامه دهخدا
(صَ دِ رَ)
وزنی است معادل سیصد و بیست مثقال یعنی نیم من تبریز
لغت نامه دهخدا